Sunday, September 05, 2004

شام پختم و آب هويج و کرفس و سيب گرفتم يک خروار و کيه که بگه من بد غذا می خورم!
در ضمن يک آهنگ گذاشتم 5 ساعت و کار کردم. فردا هم. بگذار همه خيابانها بوی الکل بدهند و همه دخترهای نيمه مست با دامنهای بيست سانتی دست در دست جوانکها راه بروند و بخندند. بگذار همه شهر بروند ساحل و سياهتر شوند. فردا هم.
برس ديگه مردم از گشنگی....