Tuesday, May 10, 2005

نمی خواستم، يعنی نخواسته ام آزارتان بدهم اما من هم انسانی ضعيفم، گاهی می ترسم، فرار می کنم يا شرمسار ناتوانيم می شوم و بی هيچ توضيحی فقط برای آنکه به ناتوانيم اعتراف نکنم می آزارم. نمی خواستم، يعنی نخواسته ام هرگز اما که بيازارم.
ببخشيدم اگر آنچنان که حق بود از لطفهايتان تقدير نکردم، مهربانيتان را محترم نشمردم و مغرورانه بر بی رحمی های ناتوانانه ام پا فشردم. اگر عشقتان را آنچنان که می ارزيد نگه نداشتم و خوش قلبیتان را پاداش صد چندان - آنگونه که حقتان بود- ندادم. من هم اما انسانی ناتوانم با دستانی و قلبی کوچک. ببخشيدم اگر دوستی هايتان را نشناختم، اگر نمی دانستم که مهربان باشم و اگر بی سبب مغرور بودم.
اگر باشيد اما شايد بياموزم که مهربان شوم، عشق بورزم و بشناسم.
اما اگر باشيد....